تاریخ ۱۲۵ سالهٔ سیاسی ایران از نگاه امپراتوری، نفت و انقلاب

تاریخ معاصر ایران فقط یک خط زمانی از پادشاهان و شورش‌های محلی نیست — بلکه یک صفحه شطرنج ژئوپولیتیکی پرمخاطره است که توسط امپراتوری‌ها، نفت، کودتاهای خارجی، جنبش‌های فرهنگی و ارادهٔ خستگی‌ناپذیر مردم شکل گرفته است. سخنرانی تأثیرگذار دکتر روی کازاگراندا، ریشه‌های پنهانی وضعیت کنونی ایران را آشکار می‌کند.

در اینجا نقاط عطف اصلی آورده شده‌اند که توضیح می‌دهند چگونه به وضعیت کنونی رسیده‌ایم — و چه درس‌هایی را تاریخ نمی‌گذارد فراموش کنیم.


۱۹۰۱: قراردادی که ایران را فروخت

ماجرا با پادشاهی از دودمان قاجار آغاز می‌شود که گرفتار اعتیاد به تریاک بود و امتیاز نفت جنوب غرب ایران را به ویلیام ناکس دارسی، سرمایه‌گذار بریتانیایی واگذار کرد. سهم ایران از این قرارداد فقط ۱۶٪ بود و باقی سهم در اختیار انگلیس.

این قرارداد منجر به تشکیل شرکت نفت انگلیس و ایران (بعداً بی‌پی) شد و سرنوشت ایران را به سیاست انرژی امپراتوری بریتانیا گره زد.


۱۹۰۶–۱۹۱۱: نخستین رؤیای دموکراسی — سرکوب‌شده

انقلاب مشروطه ایران مجلس را بنیان نهاد و امید به دموکراسی زنده شد. اما بریتانیا و روسیه ایران مستقل را تهدیدی برای منافع خود می‌دانستند، مخصوصاً اگر امتیاز نفت لغو می‌شد.

پس با کمک مالی به روحانیون محافظه‌کار، حمله نظامی از شمال و جنوب، و سرکوب جنبش، انقلاب را پایان دادند.


۱۹۲۱–۱۹۴۱: رضا شاه و نوسازی آهنین

رضا خان، افسر قزاق، قدرت را به دست گرفت و با فشار داخلی و حمایت بریتانیا، شاه شد. او اصلاحات گسترده‌ای در آموزش، ارتش و زیرساخت انجام داد اما نه در قالب جمهوری، بلکه سلطنتی متمرکز و استبدادی.


۱۹۴۱–۱۹۵۳: دومین فرصت دموکراسی — و رد شدن توسط سیا

پس از کناره‌گیری رضا شاه در جنگ جهانی دوم، پسرش محمدرضا شاه به سلطنت رسید. ولی نقطه عطف با نخست‌وزیر محمد مصدق آغاز شد؛ کسی که نفت را ملی کرد، سفارت انگلیس را بست و به دنبال استقلال واقعی بود.

بریتانیا از آمریکا درخواست کمک کرد. ترومن امتناع کرد، اما آیزنهاور موافقت کرد.

در سال ۱۹۵۳، سیا و ام‌آی۶ با عملیات آژاکس مصدق را سرنگون کردند. دموکراسی جوان ایران سرکوب شد و شاه با حمایت غرب بازگشت.


۱۹۵۳–۱۹۷۹: استبداد شاه و خیزش انقلاب

شاه با حمایت آمریکا، انقلاب سفید را آغاز کرد — اصلاحات ارضی، حقوق زنان، آموزش. اما همراه با ساواک، سانسور و فساد گسترده.

مدرن‌سازی به معنای غرب‌زدگی تبدیل شد. ایران به “آمریکای کوچک” معروف شد، اما فقر، نارضایتی و شکاف طبقاتی مردم را به شورش کشاند.

در نهایت، شاه گریخت و مردم خیابان‌ها را در دست گرفتند.


۱۹۷۹: جمهوری اسلامی برخاست — و چپ نابود شد

در لحظه‌ای انقلابی، ایران می‌توانست به سوی سوسیالیسم یا اسلام‌گرایی برود. آمریکا که از نفوذ شوروی می‌ترسید، بی‌سروصدا از خمینی حمایت کرد.

اسلام‌گرایان چپ‌گرایان و ارتشیان را حذف کردند و جمهوری اسلامی با ترکیبی از تئوکراسی و ملی‌گرایی انقلابی شکل گرفت.


۱۹۷۹ تا امروز: مقاومت، سرکوب، و تکرار

بحران گروگان‌گیری، جنگ ایران و عراق، تحریم‌ها، تنش هسته‌ای و جنبش‌های اصلاح‌طلب شکست‌خورده، دهه‌های پس از انقلاب را شکل داده‌اند.
با این حال، علی‌رغم سرکوب و انزوای بین‌المللی، مردم ایران هرگز مبارزه برای کرامت و تغییر را رها نکرده‌اند.


نکات کلیدی از سخنرانی دکتر کازاگراندا:

  • قدرت‌های خارجی بارها دموکراسی ایران را نابود کرده‌اند — از بریتانیا در ۱۹۰۶ تا سیا در ۱۹۵۳.
  • حاکمان ایران — چه سلطنت‌طلب و چه اسلامی — از نوسازی به عنوان ابزار کنترل استفاده کرده‌اند.
  • سیستم فعلی ایران نتیجه نفت، جنگ سرد، و رقابت‌های داخلی قدرت است.
  • مبارزه مردم ایران برای استقلال، هیچ‌گاه متوقف نشده است.

سخن پایانی:

برای درک ایران امروز، باید فهمید چه چیزهایی از آن دزدیده شده — و چه کسانی مانع ایستادن آن بر پای خودش می‌شوند.


Read the English Version

منبع:
https://www.youtube.com/watch?v=4CsJPrHcaBs

خلاصه شده توسط هوش مصنوعی، بررسی و تأیید نشده توسط انسان.

0 0 votes
Article Rating
Subscribe
Notify of
guest

0 Comments
Oldest
Newest Most Voted
Inline Feedbacks
View all comments
0
Would love your thoughts, please comment.x
()
x